شوهر دو روزه پارت ۵۶
ا. ت: باشه
راه افتادیم به سمت اتاق مین هیوک...
مین هیوک یجورایی دوستمه و از زمان دانشگاه باهم رفیق شدیم ولی اون همیشه میخواست ازم سو استفاده کنه!
هیچوقت باهام کنار نیومد و همیشه دلش میخواست ازم بالاتر باشه!
هرچیزی که من داشتم و با پررویی ازم میگرفت...
چند سال قبل...
تهیونگ: مین هیوککک!!!
مین هیوک: سلام چیشده؟
تهیونگ: ببین چه رقصی یاد گرفتم
مین هیوک: ولی من یکی بهترشو بلدم!
.
تهیونگ: مین هیوک ببین، اون دختره عاشقم شده😂
یجی: هوم
یک روز بعد
مین هیوک چسبیده بود به اون دختره...
مین هیوک: تهیونگ نگاه کن😂 باهاش رل زدم!
...
در زدم و وارد اتاقش شدم...
یک ترسی توی دلم بود... میترسیدم...که ا. ت رو ازم بگیره!
به خاطر همین قبل از اینکه وارد اتاقش بشم، دست ا. ت رو محکم توی دستم گرفتم...
راه افتادیم به سمت اتاق مین هیوک...
مین هیوک یجورایی دوستمه و از زمان دانشگاه باهم رفیق شدیم ولی اون همیشه میخواست ازم سو استفاده کنه!
هیچوقت باهام کنار نیومد و همیشه دلش میخواست ازم بالاتر باشه!
هرچیزی که من داشتم و با پررویی ازم میگرفت...
چند سال قبل...
تهیونگ: مین هیوککک!!!
مین هیوک: سلام چیشده؟
تهیونگ: ببین چه رقصی یاد گرفتم
مین هیوک: ولی من یکی بهترشو بلدم!
.
تهیونگ: مین هیوک ببین، اون دختره عاشقم شده😂
یجی: هوم
یک روز بعد
مین هیوک چسبیده بود به اون دختره...
مین هیوک: تهیونگ نگاه کن😂 باهاش رل زدم!
...
در زدم و وارد اتاقش شدم...
یک ترسی توی دلم بود... میترسیدم...که ا. ت رو ازم بگیره!
به خاطر همین قبل از اینکه وارد اتاقش بشم، دست ا. ت رو محکم توی دستم گرفتم...
- ۶.۱k
- ۲۹ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط